کد مطلب:77504 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:237

خطبه 020-در منع از غفلت











«و من خطبه له علیه السلام

یعنی از خطبه ی امیرالمومنین علیه السلام است:

«فانكم لو عاینتم ما قد عاین من مات منكم لجزعتم و وهلتم و سمعتم و اطعتم.»

یعنی به تحقیق اگر[1] به چشم خود ببینید آن چیزی را كه به چشم خود دید كسی كه مرده است از شما، هر آینه جزع كنید شما و بترسید و بشنوید اوامر و نواهی خدا را و اطاعت و پیروی كنید.

و غرض از اخبار، تخویف و انذار است به اهوال و عذاب آخرت، به آن نحوی كه عاصیان مرده، به مجرد انتقال از دنیا به آخرت، به چشمهای خود دیده اند و ذوقش را چشیده اند. و چنانكه اهل دنیا در دنیا شمه ای از آن را مشاهده نمایند، البته به گوش قبول بشنوند آنچه را كه انبیا و اوصیا از جانب خدا به ایشان القا نمایند، اطاعت و پیروی كنند. و خدای تعالی در قرآن مجید اخبار به آن كرده: (یوم تجد كل نفس ما عملت من خیر محضرا و ما عملت من سوء تود لو ان بینها و بینه امدا بعیدا»[2] یعنی روزی كه بیابد هر نفسی آنچه را كه كرده است از خیر در حالتی كه حاضر ساخته شود جزای آن عمل را از برای او و آنچه را كه كرده است[3] از اعمال بد، دوست می دارد و تمنا می كند كه كاش میان او و میان عمل بد او، زمان درازی بود و به جزای او نمی رسید.

«و لكن محجوب عنكم ما قد عاینوا»

یعنی ولكن پوشیده شده است از شما آنچه را كه آن مرده ها به چشم خود دیده اند، یعنی چون حالت آنها از شما پوشیده است جزع و فزع نمی كنید و نمی ترسید و گوش

[صفحه 215]

نمی گیرید پند و وعظ و احكام الهی را و اطاعت خدا و رسول خدا و خلیفه ی بر حق نمی كنید. و سبب حجاب، اشتغال مردم است به اعمال دنیویه، مادامی كه انسان در دار محنت مبتلاست و مشغول به ملاذ و مشتهیات قوه ی شهویه و غضبیه است و عمل به مقتضای طبع می نماید، ممكن نیست كه مشاهده ی امور و احوال آخرت كرده باشد و چنانكه در خواب به مجرد اینكه از حواس ظاهره فارق است و نفس معطل است از استعمال آن، مشاهده ی اموری چند می كند كه حاضرین مطلقا احساس به آن نمی توانند كرد. و چنانكه دیدن اشیاء در خواب را چشم خواب می باید، همچنین دیدن احوال و اهوال آخرت، بی فراغت كلی ممكن و میسر نیست و آن بعد از موت است یا طبیعی و یا ارادی، زیرا كه اشتغال به اشغال دنیا البته غفلت و نوم از آخرت است. و موت نیست الا انتباه. این است كه وارد شده است كه «الناس نیام فاذا[4] ماتوا انتبهوا».

«و قریب ما یطرح الحجاب»

یعنی نزدیك است زمان طرح و رفع و افكندن حجاب و موانع دیدن احوال و اهوال آخرت و به انقضای مدت عمر و زیست در دنیا كه در حقیقت و در نظر اعتبار، اگر چه بسیار باشد آنی است، به منصه ی ظهور و شهود می رسد.

«و لقد بصرتم ان ابصرتم»

یعنی به تحقیق[5] كه بینا كرده[6] شده اید اگر بینایی باطنی داشته باشید، زیرا كه مخبر صادق به جمیع آنها خبر داده است. پس از اذعان به صدق او، لازم است حصول یقین و جزم به آن احوال و اوصاف و موت نیست الا سبب زیادتی ظهور و انكشاف و اگر در كسی شك[7] باشد البته شك به صدق مخبر صادق داشته و به یقین كفر را تحصیل كرده است و حجابی در این سرا اعظم از كفر نیست و در عالم شهود مشاهده خواهد نمود

[صفحه 216]

نتایج آنچه را كه در دنیا مشغول به او بود. قوله تعالی: (فكشفنا عنك غطاءك فبصرك الیوم حدید)[8] پس برداشته ایم از تو پرده ی علایق و مشتهیات تو را پس چشم تو امروز تند است در بینایی.

«و اسمعتم ان سمعتم»

یعنی و شنوانیده شده اید اگر قوت سامعه ی باطنی داشته باشید و به گوش اذعان و قبول بشنوید، زیرا كه مخبر صادق اخبار به آن كرده و اقرار به او موجب اذعان و شنیدن است و مانع نیست الا انكار به او كه كفر است.

«و هدیتم ان اهتدیتم.»

یعنی و راه نموده شده اید، اگر قبول و استعداد راه بردن به حق را داشته باشید، زیرا كه هادی راه راست از جانب خدا منصوب و فرستاده شده (است) و شما را به عدل هدایت كرده است، لكن شقاوت و استكبار شما و متابعت شیطان هوا و هوس نفسانی شما سبب غوایت و ضلالت شما شد. و از جاده ی واضح و ظاهر راه منحرف شدید و راه به حق نبردید.

«بحق اقول لكم لقد جاهرتكم العبر و زجرتم بما فیه مزدجر.»

یعنی به راستی می گویم به تحقیق كه آشكار و ظاهر ساخت از برای شما احوالات رفتگان را، عبرتهای دنیا و آن چیزی كه باعث عبرت خلق می شود، از سوانح قرون ماضیه، مثل قوم نوح و عاد و ثمود و غیر آنها كه به تقریب عصیان و نافرمانی پیغمبران، عقوبت دنیا بر آنها وارد شد و به اقبح وجه به هلاكت و بوار گرفتار شدند و حال آنكه عشری از اعشار و كمی از بسیار آن چیزی است كه بعد از موت عاید روزگار آنها خواهد شد و نیز در حقیقت منع كرده شدید به چیزی كه در آن چیز موضع و مقام منع شما بود، از پند و قصص و احادیث قرون ماضیه و گروه هالكه، لكن استعداد قبول را نداشتید، قبول نكردید. قوله تعالی: (و لقد جائكم من الانباء ما فیه مزدجر)[9].

«و ما یبلغ عن الله بعد رسل السماء الا البشر»

[صفحه 217]

یعنی نرسانده است از جانب خدا احكام را بعد از رسولان آسمان كه ملائكه باشند كه به انبیاء نازل می شوند، مگر بشر كه به بشر[10] مبعوث شده اند و طریق انذار و ارشاد خلق ممكن نیست، به غیر از این طور و توقع زاید بر آن، توقع محال (است) و میسور و مقدور نخواهد بود.

[صفحه 218]


صفحه 215، 216، 217، 218.








    1. چ: به تحقیق كه اگر.
    2. آل عمران / 30.
    3. چ: و آنچه كرده است.
    4. چ: و اذا.
    5. ن: پس به تحقیق كه.
    6. چ: گردانیده.
    7. چ: شكی.
    8. ق / 22.
    9. القمر / 4.
    10. چ: مگر بشر كه به جهت بشر.